به چه امیدی؟

خیلی وقته دیگه حوصله زندگی کردن ندارم؛ دلایل مختلفی داره که نمیخوام بگم چون خیلیاش با تویه خواننده مشترکه. اما چندوقتیه یه سری اتفاقات تودنیا افتاده که حتی کسی که تو سوییس هم زندگی میکنه داره این سوالو ازخودش میپرسه، دربه در دنبال جوابه، چرا باید زندگی کنیم؟ 

 شاید بعضیا به عشق اطرافیانشون زندگی میکنن؛ صبح بلند شن و اونارو ببینن، برن مدرسه یا دانشگاه یا سرکار و اونارو ببینن، یا شایدم فقط تومجازی چندکلومی باهاشون حرف بزنن. درصد خیلی کمی هستن که این دلیل زندگی کردنشونه، امید به زندگیشون، حال ازخواب بیدار شدنشون و شبا زود خوابیدنشون؛ درصد خیلی بیشتری ازمردم کسی توزندگیشون نیست که انقدر دوستش داشته باشن تا به زندگیشون رنگ و امید بده، اونا یه زندگی خیلی روتین و کسل کننده و حیوون طور دارن تااینکه یکی ازاین دوتااتفاق بیفته: یا کسی وارد زندگیشون بشه که زندگی کردنو براشون جذاب کنه یا اینکه یه سری اتفاقات بد بیفته تااینکه دیگه نتونن اون زندگی کسل رو تحمل کنن و بعدشم ....

 دارم به تاریخ نگاه میکنم و هیچ نقطه ای رونمیبینم که مردمش تواون زمان خوشحال بوده باشن و همه چی خوب بوده باشه، همیشه فقر و جنگ و مریضی و هزارتا دردو کوفت دیگه بوده که مردم همیشه تحمل کردن، همیشه همین بوده: تحمل زندگی، نه زندگی کردن، زنده موندن.

 که درنهایت به این سوال میرسیم، واقعا به چه امیدی؟ چرا زنده ای؟ چرا نمیمیری؟ 

برچسب ها : افسردگی , امید , زندگی , دلیل , خودکشی , ناامیدی , دنیا ,
بازديد : 36

What do you mean by weird? Something that you don't know? don't do? don't like? don't see often? let me tell you what is 'weird'...
ادامه مطلب
بازديد : 43

صبح پامیشی میری برای مسواک و سرویس بهداشتی و صبحونه؛ اگه اون روز مدرسه یادانشگاه یا کارداشته باشی باعجله صبحونه رو میخوری لباس رو تن میکنی و بدو بریم. تومدرسه یا دانشگاه یا سرکار، کاراتو انجام میدی یاکلاساتو میری وبا رفیقات حرف میزنی و میخندی و لذت میبری، بعدازظهر برمیگردی خونه بایه خستگی معمولی؛ اگه اهل چرت بعداظهرباشی یه چرت میزنی ویه ساعت بعد بلندمیشی وکاراتو انجام میدی یا درساتو میخونی، شب میشه و میری به رختخواب، خوشحال میخوابی چون مشتاق فردایی و دیدن دوباره دوستات، نمیدونی چجوری خوابیدی اما میبینی که صبح شده و پامیشی میری مسواک و سرویس بهداشتی و صبحونه ...
ادامه مطلب
بازديد : 96

سلام؛ امیدوارم که درحال سپری کردن اوقات خوشی باشید، به هرحال به قول راین رینولدز درنقش ددپول، "اوقات خوش" مثل آگهی بازرگانی وسط تلخی های روزگاره.
ادامه مطلب
بازديد : 163

سلام چند وقتی بود مسئله ای ذهنمودرگیرکرده بود و اونم ریسک پذیری بود. شما ریسک پذیر هستید؟
ادامه مطلب
بازديد : 139

سلام گفتم بیام ودرموردموضوعی که چندوقته ذهنمودرگیرکرده صحبت کنم شایداین مطلب به دغدغه فکری شماهم تبدیل شد.
ادامه مطلب
بازديد : 118

سلام حدوداً یک سال گذشت؛ یک سال از حقیقت خاکستری، یک سال از بزرگ شدن، یک سال از یک صدا، یک سال از شروع رشدمون، یک سال از فکرِ یک فکر، یک سال از فهمیدن، یک سال از یک جرقه، یک سال از یک زندگی یک عمر یک داستان یک ماجرا ؛ یک سال از یک اشتباه، از اشتباه خوب.
ادامه مطلب
بازديد : 134

سلام! بالاخره موفق شدم یک لوگوی ساده ومعنادار(البته برای خودم)، بسازم که یه شناختی درزمینه لوگوسازی هم داشته باشم؛ به هرحال بدنیست بشر دراکثرزمینه هاحداقل یه شناختی داشته باشه.
ادامه مطلب
بازديد : 75

سلام همین اول راستشو بگم باخودم یه کشمکشی سر گذاشتن این مطلب داشتم که گفتم هرچه باداباد.
ادامه مطلب
بازديد : 136

شهر هرت کجاست؟ اَوَّلَنْدِشْ، اصلاً هرت درسته؟ یا هرط؟ یا حرت ؟یا حرط ؟ خب، ازهمین اول کاری گیرکردیم، خب حالا چون، فعلا این مطلبو تموم کنیم بهش میگیم همون هرت راحتره.
ادامه مطلب
برچسب ها : شهرهرت , ناکجاآباد , بهرام , رزبلاگ ,
بازديد : 1808

تعداد صفحات : 2